ارزیابی عملکرد/ استاد آقای دکتر نادری

در کارهای کارمند بنگر و چون آنان را آزمایش کردی به کار گیر، نه از راه بخشش و خودکامگی؛ بطور دلخواه اینان را از میان اهل تجربه تعیین نما، زیرا آنها در سنجش عواقب کارها بیناترند.

حضرت علی (ع)
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

طنز مدیریتی
تمام اعضای بدن جلسه‌ای تشکیل دادند تا رئیس بدن را تعیین کنند. مغز گفت: "من رئیسم، چون تمام سیستم‌های بدن را کنترل می‌کنم و بدون من هیچ عملی در بدن انجام نمی‌شود."
خون گفت: "من باید رئیس بدن باشم، چون اکسیژن را به تمام اعضای بدن می‌رسانم و بدون من هیچ عضوی کار نخواهد کرد."
معده گفت: "من باید رئیس باشم، چون تمام غذاها را من پردازش می‌کنم و انرژی لازم اعضای بدن را تأمین می‌کنم."
همهمه‌ای سر گرفت و باقی اعضاء نیز تلاش می‌کردند رئیس بودن خود را توجیه کنند. 
در این بین مقعد با صدای بلند گفت: "من رئیس بدن هستم."
به یکباره اعضای بدن شروع به خندیدن کردند و مقعد را مسخره کردند. او نیز عصبانی و منقبض شد.
در فاصله چند روز، مغز دچار سردرد وحشتناکی شد، معده ورم کرد و خون نیز سمی شد. به ناچار همه اعضاء تسلیم شدند و توافق کردند که مقعد رئیس بدن باشد.
All the organs of the body were having a meeting, trying to decide who was in charge. 
"I should be in charge", said the brain, because I run all the body's systems, so without me nothing would happen". 
"I should be in charge", said the blood, "because I circulate oxygen all over, so without me you'd all waste away". 
"I should be in charge", said the stomach, "because I process food and give all of you energy". 
"I should be in charge", said the rectum, "because I'm responsible for waste removal". 
All the other body parts laughed at the rectum and insulted him, so in a huff, he shut down tight. Within a few days, the brain had a terrible headache, the stomach was bloated, and the blood was toxic.
Eventually the other organs gave in. They all agreed that the rectum should be the boss.
شرح
اگر سیستمی خوب طراحی و تولید شده باشد (مانند بدن) همه اجزای آن لازم و ضروری هستند. عملکرد چنین سیستمی در حد مورد انتظار، نیازمند وجود و همکاری تمام اجزای آن است و اجزا نسبت به یکدیگر برتری ندارند. چنین سیستمی یک سیستم ناب (Lean) است و کوچکترین خللی در یکی از اعضاء، موجب اختلال در کل سیستم و اجزا می‌شود.
بنی آدم اعضای یکدیگرند ******* که در آفرینش ز یک گوهرند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۳۰
milad a.sh


بسیاری از سازمانها و شرکت های بزرگ چه در بخش خصوصی یا دولتی، دارای چارچوب بسیار پیچیده ای از شایستگی و صلاحیت می باشند. آرمسترانگ می گوید که تمایز بین صلاحیت و شایستگی بسیار اهمیت دارد. هر توانایی که براساس وظایف شغلی باشد مربوط به صلاحیت بوده و هنگامی که توانایی براساس رفتارهای لازم برای آن شغل باشد، اشاره به شایستگی است.

  در یک دیدگاه کلی به صلاحیت به عنوان مهارت و استاندارد عملکرد نگاه می شود در حالی که شایستگی به رفتاری که در این جهت به وجود می آید اشاره می کند.

- شایستگی عبارت از رفتارهایی است که یک فرد باید داشته باشد یا بدست آورد که بتواند به سطح بالای عملکرد برسد، در حالی که صلاحیت مربوط به یک سیستم از استانداردها می باشد.

ـ شایستگی خصوصیات و ویژگی هایی است که شخص را در انجام کار توانمند می سازد و صلاحیت ، مهارتهایی است که برای بهتر انجام دادن شغل به آن نیاز دارد.

- شایستگی ، گروهی از توانایی های مرتبط به برتری در یک فعالیت خاص است و صلاحیت توانایی انجام یک فعالیت خاص برای دستیابی به استاندارد می باشد.

- صلاحیت ، آنچه برای انجام شغل لازم است را تشریح می کند و شایستگی چگونگی رفتار فرد برای انجام اثر بخش شغل را تشریح می کند

- صلاحیت به توانایی مربوط است و شایستگی به  گرایش ها مربوط می شود.

- صلاحیت با توانایی ذهنی مرتبط است و  شایستگی در مورد هوش هیجانی است

- صلاحیت در مورد دانش، مهارت ها وتجربه های  مورد نیاز برای انجام شغل است و شایستگی در مورد احساسات و رفتارها برای انجام یک شغل اثر بخش. 

.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۱۰
milad a.sh

قانون آنتروپی در سیستم (Entropy)


لازم به توضیح است که از دیدگاه سیستمی، اعتقاد به یک حالت یا قانون کلى در فرآیند تغییر و تحول در سیستم‌ها وجود دارد. بدین معنى که در کلیه سیستم‌ها (اعم از سیستم‌هاى فیزیکی-مکانیکى سیستم‌هاى زیستى و یا سیستم‌هاى اجتماعی)، اجزاء، عناصر، مواد و انرژى تدریجاً تغییرشکل و تغییر حالت مى‌دهند و با تمایل به بى‌نظمی، از هم‌پاشیدگى و بى‌تعادلی، به‌سوى تلاشى و نابودى حرکت مى‌کنند. این خصلت عام و قانون کلى در سیستم‌ها را 'آنتروپی' مى‌گویند.
طبق اصل دوم ترمودینامیک کلاسیک، یک سیستم بسته که با محیط پیرامون هیچ‌گونه ارتباطى ندارد، در اثر آنتروپى (یعنى قانون رکود و تلاشی) کم‌کم به بى‌‌نظمی، بى‌تعادلى و کهولت عناصر متشکله درونى خود دچار شده و (به‌دلیل عدم ارتباط با محیط پیرامون براى تجدید مواد و تأمین انرژی) به سمت تلاشى و نابودى سیر مى‌کند.
لیکن سیستم‌هاى باز که با محیط اطراف داراى ارتباط متقابل (داد وستد ماده و انرژی) هستند، کاهش انرژى درونى خود را از محیط اخذ مى‌نمایند و بدین طریق از فروپاشى سیستم‌هاى باز جلوگیرى مى‌گردد.
در حقیقت سیستم‌هاى باز در جهت عکس قانون آنتروپى حرکت مى‌کنند و به اصطلاح آنتروپى منفى به‌دست مى‌آورند و به حیات خود ادامه مى‌دهند.
در فرآیند داد و ستد ماده و انرژى در سیستم‌هاى باز و محیط اطراف، هر قدر مقدار انرژى داده شده به محیط کمتر از مقدار انرژى باشد که از محیط به‌دست مى‌آورند، با میزان آنتروپى منفى بیشتر، مى‌توانند زمان بیشترى ادمه حیات دهند. این نسبت به استحکام ساختارى سیستم (یعنى روابط پایدار بین عناصر سیستم) از یک سو و کارکرد سیستم از سوى دیگر ارتباط پیدا مى‌کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۰۳
milad a.sh

الگوواره یا پارادایم، سرمشق و الگوی مسلط و چارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعه‌ای از الگوها و نظریه‌ها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل داده‌اند. هر گروه یا جامعه، «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب الگوواره‌ای که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف می‌کند. پارادایم از جدیدترین مفاهیمی است که وارد حوزه علوم و جامعه‌شناسی شده است. این مفهوم با نام فیلسوف و مورخ علم، تامس کهن، مقارن است و اولین بار توسط وی در کتاب معروف او، ساختار انقلابهای علمی (The structure of scientific Revolutions)، به کار گرفته شده است.[۱]

الگوواره‌هایی که از زمان‌های قدیم موجود بوده‌اند از طریق آموزش محیط به افراد، برای فرد به صورت چارچوب‌هایی «بدیهی» در می‌آیند.

واژهٔ پارادایم (از یونانیپارادیگما παράδειγμα paraadeigma)، به انگلیسی پارادایم (paradigm)) نخست در سده پانزدهم و به معنی «الگو و مدل» مورد استفاده قرار گرفت. از سال ۱۹۶۰ کلمه پارادایم به الگوی تفکر در هر رشته علمی یا دیگر متون شناخت‌شناختی گفته می‌شود.

لغت‌نامه مریام-وبستر این واژه را چنین تعریف می‌کند: «یک چارچوب فلسفی و نظری از یک رشته یا مکتب علمی در کنار نظریه‌ها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده که قاعده‌مند شده‌اند». به طور کلی چارچوب نظری و فلسفی از هر نوع.

بر اساس ایدهٔ توماس کوهن، پارادایم آن چیزی است که اعضای یک جامعه علمی با هم و هر کدام به تنهایی در آن سهیم هستند. مجموعه‌ای از مفروضات، مفاهیم، ارزش‌ها و تجربیات که روشی را برای مشاهدهٔ واقعیت جامعه‌ای که در آن سهیم هستند (به ویژه در رشته‌های روشنفکرانه) ارائه می‌کند. بر اساس ایدهٔ کوهن، پارادایم اصطلاح فراگیری است که همهٔ پذیرفته‌های کارگزاران یک رشته علمی را دربر می‌گیرد و چارچوبی را فراهم می‌سازد که دانشمندان برای حل مسائل علمی در آن محدوده استدلال کنند. کوهن معتقد است پارادایم یک علم تا مدت‌های مدید تغییر نمی‌کند و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن سرگرم کار خویش هستند. اما دیر یا زود بحرانی پیش می‌آید که پارادایم را درهم می‌شکند و دگرگونی علمی به وجود می‌آید که پس از مدتی پارادایم جدیدی به وجود می‌آورد و دوره‌ای جدید از علم آغاز می‌شود و در جهان‌بینی علمی دگرگونی به وجود می‌آید.

کوهن تئوری جاری را پارادایم نمی‌نامد، بلکه جهان‌بینیموجود را که آن نظریه در قالب آن شکل گرفته و همه کاربردهایی که از آن حاصل شده‌است را پارادایم می‌نامد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۰۰
milad a.sh